بروز رسانی آبان ۲۳ام, ۱۳۹۸ ۶:۵۴ قبل از ظهر
اسفند ۱۵, ۱۳۹۴ admin بشقاب پرنده ها, یوفوها 0
سیر تکاملی فرضیه بیگانگان باستانی- از یونان باستان تا تفکرات فلاماریون.
در کتاب الکترونیکی شواهد، فصل اول، قسمت اول – ترجمه فارسی مستند بیگانگان باستانی-Ancient Aliens در سایتی به همین نام- آمده می باشد: «چند سال شمسی قبل از فرود اولین انسان بر روی کره ماه، یک بررسی کننده و پروهشگر سوییسی به نام اریش فون دانیکن با نشر کتاب شوک برانگیزی به نام «ارابه خدایان»، نظریه خاص بیگانگان باستانی را ارائه داد. بر طبق نظریه او در زمان های خیلی زیاد دور بیگانگان فضایی به زمین سفر کرده اند و همچنین به انسان کمک کرده اند تا راه پیشرفت را بپوید. او معتقد می باشد سازه های عظیم باستانی نظیر اهرام مصر و همچنین معابد عظیم مایاها و همچنین اینکاها و همچنین بسیاری از بناهای عظیم دیگر در سراسر جهان که باستان شناسان تا کنون پاسخی در مورد چگونگی ساخت آنها ارائه نداده اند را زمینی ها با علوم فضاییان ساخته اند . . . دانشمندان، محققان، نویسندگان، باستان شناسان و همچنین متخصصین بزرگی از سرتاسر دنیا در مورد آن نظریه صحبت کرده اند . . . ».
ورای آن که چه کسی گفته می باشد، نقل قول بالا که کاملاً استادانه و همچنین هدفمند تنظیم شده می باشد از نظر ما کذبیاتی بیش نیست. بنابراین در جهت اثبات ادعایمان، مقاله پیش رو را تهیه دیده ایم. یکی از بزرگترین اشتباهات من در واقعیت و حقیقت خاموش اثبات و یا تایید ضمنی اریش فون دانیکن و همچنین ذکریا سیتچین به عنوان سردمداران فرضیه فضانوردان باستانی می باشد و همچنین دوم آن که در بلند مدت دیدگاهم منجر به تناقض با حقایق قرآنی می می شود. در آن سری می خواهیم نگاهی به عقب داشته باشیم و همچنین در جهت معرفی هر چه تمام تر نظریه فضانوردان باستانی (بیگانگان باستانی-Ancient Astronauts or Aliens ):
۱- تعریفی جامع از نظریه فضانوردان باستانی ارائه شده و همچنین سعی می می شود که مستندات آن نظریه به صورت طبقه بندی شده گفتن گردد.
۲ – به ریشه یابی و همچنین نحوه شکل گیری نظریه فضانوردان باستانی پرداخته خواهد شد و همچنین تلاش می می شود که سیر شکل گیری آن نظریه از آغاز تا به امروز بررسی کردن می شود. آن امر خیلی زیاد ارزشمند می باشد و همچنین بر روی تندروترین هواداران فرضیه فضانوردان باستانی نیز تاثیری بس به سزا دارد.
۳- و همچنین مهم تر از همه آنکه چه افرادی بذر آن نظریه را کاشته اند؟ چه افرادی آن هم را به ثمر رساندند؟ و همچنین چه افرادی از ثمره آن هم بهرمند خواهند بود؟
هر چند بررسی کردن مقطعی و همچنین ناپیوسته نظریه فضانوردان باستانی در واقعیت و حقیقت خاموش به تا حال موفقیت آمیز بوده می باشد و همچنین بخشی از مطالبی که در آن نوشتار خواهد آمد، برایتان تکراری می باشد، ولی باید توجه داشت ضرورت پرداختن نظام مند، تا حد امکان علمی و همچنین منسجم تر به سه هدف فوق احساس می می شود. البته هدف غیره ای هم هست. در پایان آن سری مقالات خواننده عزیز حداقل بایستی و حتما قدرت تشخیص و همچنین تفکیک آن را داشته باشد که تفاوت بین ترجمه و همچنین بررسی کردن در چیست؟ حداکثر هدف آن مقاله را بگذارید در قسمت جمع بندی و همچنین پس نتیجه آن می شود که گیری گفتن کنیم.
تعریف فرضیه فضانوردان باستانی
شاید فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن کنید می خواهم در حق نظریه فضانوردان باستانی و همچنین طرفداران آن نظریه کم لطفی کنم و همچنین به طریقی تعصبی آن هم را بکوبم، ولی باید توجه داشت آن گونه نیست. چیزی که ما امروز آن هم را تحت عنوان نظریه فضانوردان یا بیگانگان باستانی می شناسیم هرگز توسط صاحبان آن دیدگاه به صورت یک گزاره علمی گفتن نشده می باشد. آن دسته از نظریه پردازان به هیچ وجه حاضر نبوده اند که در قالب روش پذیرفته شده علمی پیش بروند چرا که نمی خواسته اند مقید باشند و همچنین خودشان با دست خویش اسباب سقوط دیدگاهشان را فراهم سازند. در پس نتیجه آن می شود که به صراحت و همچنین با مرزبندی دقیقی به ارائه انظار و افکار و همچنین دیدگاه خود نپرداخته اند و همچنین با توسل به انواع روش های غیر علمی، نه تنها در تلاشند تا آن نظریه را صحیح جلوه دهند بلکه وانمود می نمایند که آن نظریه اثبات شده می باشد. ولی باید توجه داشت از آنجا که هر نظری موافقینی و همچنین مخالفینی دارد، آن مخالفان نظریه مذکور بودند که سعی نمودند تا دیدگاه تیم اول را در قالب یک فرضیه تدوین نموده و همچنین سپس به بررسی کردن علمی آن فرضیه پرداخته و همچنین آن هم را اثبات یا رد نمایند.
چرا فرضیه؟ زیرا و به درستی که طبق روش دنیای فعلی، ابتدا هر حدس خردمندانه در هر رشته یا شاخه از علوم را تحت عنوان فرضیه جای می دهند تا زمانی که متفکر یا مدعی، مستندات و همچنین مدارکی جهت اثبات حدس خود ارائه نماید و همچنین از اصول و همچنین شیوه های علمی درست بودن حدسش را اثبات نماید. هنگام و زمانی که اصحاب و همچنین صاحب نظران کهنه کار آن هم شاخه علمی، مستندات و همچنین مدارکش را صحیح یافتند و همچنین روش اثباتش اثبات و یا تایید گردید، آنگاه فرضیه وارد مرحله ای به نام نظریه می گردد.
حتی بسیاری از نظریه ها هم وحی منزل نبوده و همچنین بسیاری از آن هم ها جای خود را به نظریه های جدیدی داده اند یا نظریه ای موازی آن هم ها ارائه گردیده می باشد. ولی باید توجه داشت چرا می گوییم روش های علمی؟ زیرا و به درستی که مجموعه روش های خردمندانه ای خواهند بود که در همه جای کره خاکی مشترک بوده و همچنین هیچ انسان عاقل و همچنین منطقی از دستاورد آن روش ها بر نمی تابد.
لیکن ادعای فضانوردان باستانی جهت علما یک فرضیه می باشد و همچنین نه نظریه که جهت بسیاری از اندیشمندان و همچنین دانشمندان از آن هم ابتدا نادرستی آن هم مسجل بود و همچنین حتی فاقد ارزش تلف نمودن وقت. متاسفانه اکثر عامه قادر به درک یا قائل به تفاوت بین مفهوم دو لفظ فرضیه و همچنین نظریه نیستند لذا یکی از ابتکاراتی که صورت گرفت مرزبندی به علم و همچنین شبه علم بود که آن هم مشخص نیست کاملاً موفق بوده یا نه، زیرا تحقیقات نشان داده که طرفداران شبه علم علاقه ای به پیروی از روش علمی جهت اثبات ادعایشان ندارند. در آن صورت چگونه می قدرت به پس نتیجه آن می شود که ی واحد و همچنین مورد قبول طرفین رسید؟ وقت آن هم رسیده که فضانوردان باستانی به جایگاه حقیقی خود یعنی یک فرضیه اثبات نشده بازگردد.
در آن جا یادآوری می نمایم که در آن نوشتار منظورم از لفظ تئوری اکثرا و بیشتر یک مفهوم اثبات نشده می باشد و همچنین نباید با نظریه مترادف گرفته می شود(در حالی که نظریه آن هم ترجمه فارسی لفظ انگلیسی تئوری می باشد).
فرضیه فضانوردان باستانی چیست؟
در فرضیه فضانوردان یا بیگانگان باستانی ابراز می گردد که موجودات هوشمند خارج از سیاره زمین(فرازمینی ها) در عهد عتیق یا دوران ماقبل تاریخ از زمین بازدید نموده و همچنین با انسان ها ارتباط برقرار کرده اند. آن تماس ها پیشرفت در فرهنگ ها، فناوری ها و همچنین مذاهب بشری را به دنبال داشته می باشد. طبق آن فرضیه اکثر خدایان باستانی آن هم موجودات فضایی بوده و همچنین فناوری پیشرفته ایشان به اشتباه توسط انسان های ابتدایی و اولیه تحت عنوان شواهدی از جایگاه الهی درک گردیده می باشد.
یا در تعریف غیره ای از فرضیه فضانوردان باستانی آمده می باشد که بانی و همچنین مسئول اکثر تمدن های باستانی زمین را موجودات فضایی می دانند. اریک فون دانیکن مدعی می باشد که اسطوره ها، هنرها، نظام فرهنگی و اجتماعی و همچنین . . . فرهنگ های باستانی از فضانوردان دنیای غیره ای به ما رسیده می باشد. انسان های ماقبل تاریخ فناوری و همچنین هنرشان را خودشان ساخته یا ایجاد نکرده اند، بلکه خودشان محصول علم و همچنین هنر بازدید کنندگانی از سایر نقاط هستی می باشند.
در پس نتیجه آن می شود که طرفداران فرضیه فضانوردان باستانی اغلب ابراز می دارند که انسان از تبار یا مخلوق موجودات فضایی می باشد که هزاران، میلیون ها و همچنین حتی میلیاردها سال شمسی قبل بر روی زمین حضور داشته اند. پس نتیجه آن می شود که چنین ایده ای می می شود آن که دانش بشری، ادیان و همچنین مذاهب و همچنین فرهنگ نیز متعلق به آن هم بیگانه هایی می باشد که در زمان باستان از زمین بازدید نموده اند. ایشان بر آن عقیده خواهند بود که اهرام در مصر، موای ها در جزیره ایستر، پوماپونکو در بولیوی، ساکسی هیومن در پرو و همچنین . . . را فضانوردان یا فضایی ها که از سایر نقاط هستی آمده اند، ساخته اند و همچنین یا به انسان در برپایی آنها کمک نموده اند. از نظر ایشان شکاف موجود در بین اسناد تاریخی و همچنین باستانشناسی موید وجود موجودات فضایی بوده و همچنین عدم توضیح و همچنین یا توضیح ناقص داده های تاریخی و همچنین باستانشناسی خود مدرکی مبنی بر حضور فرازمینی هاست.
به تا حال شواهد، مدارک و همچنین مستندات بسیاری جهت اثبات آن فرضیه ارائه شده می باشد که ما در ادامه سعی نمودیم یک طبقه بندی نسبتاً کلی و همچنین جامع از مدارک و همچنین مستندات فرضیه فضانوردان باستانی داشته باشیم:
۱- متون قدیمی و همچنین باستانی مانند رامایانا، گیل گمش و همچنین هر جایی از عهد عتیق علی الخصوص کتاب آفرینش، کتاب خنوخ و همچنین کتاب حزقیال.
۲- کتیبه ها، مجسمه ها و همچنین سنگ تراشی های خدایان از بین النهرین گرفته تا مصر، ایران، هند، روم، یونان و همچنین آمریکا.
۳- کارهای هنری باستانی مانند خطوط دشت نازکا در پرو تا نقاشی های دیواره های غارها در اقصی نقاط جهان.
۴- خدایان و همچنین اسطوره های بالدار و همچنین غیر بالدار باستان بدون استثنا جزو مدارک وجود موجودات فرازمینی خواهند بود.
۵- مصنوعات نامتعارف (اشیای نابجا ) باستانی مانند آنتیکیترا، سنگ های ایکا، باتری بغدادی، نقشه پیری ریس، سنگ های دروپا، گوی های کلرکزدراپ، ستون آهنی دهلی، بعلبک در لبنان، جمجمه ها و همچنین . . .
۶- ابنیه عظیم سنگی مانند اهرام مصر، ابنیه تمدن مایا در آمریکای لاتین، پوماپونکو در بولیوی، ابنیه تمدن اینکا در پرو مانند ماچو پیچو و همچنین ساکسی هیومن، موای های جزیره ایستر، استون هنج در انگلیس و همچنین . . .
۷- رویه های مذهبی و همچنین فرهنگی از قربانی انسان گرفته تا انواع رقص ها و همچنین رسومات مذهبی که از نظر فرضیه فضانوردان باستانی همگی شکل امروزی واقعیت تحریف شده باستانی می باشد به نام فرازمینی ها.
۸- هر چیز ظاهراً غیر عادی در نقاشی های قرون وسطی تا قبل از دیدن اولین یوفو.
۹- مشاهدات یوفو، تماس گرفته شدگان، دزدی شدگان، تا حلقه های مزارع گندم.
۱۰- سایر مدارک مانند نقش صورت و همچنین اهرام بر روی مریخ.
بسیاری از موارد فوق به تا حال در آن وبسایت و مرکز خبرهای جدید مورد نقد و همچنین بررسی کردن قرار گرفته می باشد و همچنین در ادامه نیز آن روند ادامه خواهد داشت، لذا در اینجا به تفسیر و همچنین توضیح موارد بالا نمی پردازیم. هنگام و زمانی که تو به بررسی کردن و همچنین نقد مستندات و همچنین مدارک یک ادعا بپردازید و همچنین آنها را به گونه ای منطقی رد نمایید، خود به خود ادعا هم باطل می می شود زیرا و به درستی که دیگر پشتوانه و همچنین مبنای منطقی ندارد. دوستان ما در واقعیت و حقیقت خاموش تا کنون عمده هدف و همچنین وقت خود را به نقد و همچنین رد مستندات فرضیه فضانوردان/بیگانگان باستانی اختصاص داده اند تا در نهایت تو را به آن قضاوت برسانند فرضیه مذکور سند حقیقی ندارد که اکثرا و بیشتر جهت آن هم سندسازی شده می باشد. آن یک روش مقابله با آن بدعت می باشد که معقول بوده و همچنین ما نیت و اراده داریم تا انتها ادامه دهیم.
ولی باید توجه داشت روش غیره ای می تواند موازی روش فوق وجود داشته باشد و همچنین آن هم ریشه یابی فرضیه فضانوردان باستانی می باشد. آن که ببینیم چگونه آن فرضیه شکل گرفته، رشد کرده می باشد و همچنین اکنون در چه وضعیتی می باشد. در صورتی که ببینیم آن ادعا از کجا و همچنین به چه شکل آب خورده و همچنین با ما رسیده می باشد، قطعاً می تواند در نگاه ما به فرضیه تجدید به عمل آورد.
آبستن شدن تاریخ به بدعتی جدید
آن ایده که حیات در دنیاهای دیگر هم وجود دارد مرتبط به یکی دو قرن اخیر نیست. چندگانه گرایی کیهانی(کثرت گرایی کیهانی، تکثرگرایی کیهانی- Cosmic pluralism) بر آن عقیده می باشد که تعدادی از دنیاهای دیگر شامل حیات خواهند بود. بحث از زمان تالس (۶۲۴-۵۴۵ ق.م، Thales) شروع شده می باشد و همچنین اکثرا و بیشتر فلسفی بوده می باشد. چیزی که ما از تالس و همچنین افکارش می دانیم به مدد نقل قول های سایرین می باشد زیرا هیچ نوشته ای با دست و همچنین خط تالس باقی نمانده می باشد. او فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن می کرد آب، آن هم ماده خامی می باشد که کیهان با آن هم ساخته شده می باشد. گفته می می شود تالس پیشنهاد داد که ستاره ها دنیاهای غیره ای خواهند بود. با آن پس نتیجه آن می شود که گیری، موجی از دیدگاه های سایر فلاسفه درباب ماهیت اجرام آسمانی شکل می گیرد و همچنین به سرعت منجر به بحث حیات فرازمینی می می شود.
بعد از تالس که در به روی مفهوم جهان نامحدود گشود، فیلسوف یونان باستان، زنوفانس(۵۷۰-۴۷۵ ق.م، Xenophanes) اصرار می ورزید شهروندان و مردم شهر بایستی و حتما از آن توهم که زمین در مرکز کیهان بوده و همچنین منحصر به فرد می باشد، دست بردارند. زنوفانس گفته بود که شاید ماه قابل سکونت باشد.
آناگزاگوراس(۵۰۰-۴۲۸ ق.م، Anaxagoras) حدس می زد که زندگی از دانه ها شروع شده و همچنین خود دانه ها در سراسر هستی پراکنده اند. او معتقد بود که سطح ماه شامل پستی و همچنین بلندی می باشد و همچنین نژادی از انسان ها در آنجا سکنی گزیده اند.
اپیکوروس (۳۴۱-۲۷۰ ق.م، Epicurus) احساس می کرد که حیات بر روی تعدادی از سیارات در گستره کیهان وجود دارد. او همچنین در نامه ای به هرودوت می نویسد: «دنیاهای بی شماری وجود دارند که بعضی شبیه دنیای ما و همچنین بعضی دیگر نامتشابه زمین خواهند بود . . . بایستی و حتما معتقد بود که در همه دنیاها آفریده های زنده وجود دارند، گیاهان وجود دارند و همچنین هر چیزی که در دنیای ما وجود دارد.» از نظر اپیکوروس آستان خدایان در فضای بین دنیاهاست و همچنین هیچ علاقه ای به دخالت در مسائل بشر ندارند.
لوکرتیوس(۹۹-۵۵ ق.م، Lucretius) در نوشته ای با عنوان اندر ماهیت اشیا- De Rerum Naturaانظار و افکار دموکریتوس، لئوسپوس و همچنین اپیکوروس را عجین ساخته و همچنین در خصوص حیات در سایر دنیاها می گوید: « . . . فضای خالی در هر جهت بدون محدودیت توسعه یافته می باشد . . . بی شک آن زمین و همچنین آسمان تنها و فقط یکی از مخلوقات می باشد . . . بنابرین ما بایستی و حتما بتوانیم تشخیص دهیم که دنیاهای غیره ای در سایر نواحی هستی وجود دارند که نژاد انسان و همچنین جانوران ساکن آنجا متغایر و متفاوت از مایند.»
پلوتارک(۴۶-۱۲۰،Plutarch) نیز در اثری به نام درباب چهره ای که در ماه ظاهر می می شود-De Facie in Orbe Lunae از امکان حیات در ماه صحبت نموده بود و همچنین معتقد بود که قسمت های تاریک ماه دریا خواهند بود. ولی باید توجه داشت نتوانسته بود دلیل ظاهر نشدن ابر در آسمان ماه را توضیح دهد.
لوسیان از اهالی ساموساتا (۱۲۰-۱۸۰، Lucian) را بایستی و حتما اولین افسانه نویس حیات فرازمینی دانست. می نامند اهل سوریه بود و همچنین سفرهایی به مراکز تمدن آن هم زمان داشته می باشد. در یکی از داستان هایش، خودش و همچنین تیمی از ماجراجویان سوار بر کشتی خواهند بود که ناگهان یک گردباد دریایی با فوران آب، کشتی را چنان بالا می برد که کشتی به ماه می رسد و همچنین در آنجا به گل می نشیند. ساکنین کشتی تا به خود آیند، خویش را میان جنگی تمام عیار بین لشکر پادشاه ماه و همچنین سپاه پادشاه خورشید می بینند که بر سر تسخیر مشتری به راه افتاده می باشد.
به توصیف لوسیان از ساکنین ماه توجه نمایید: «در مورد ایشان، هرگاه پیر و همچنین فرتوت گردند، نمی میرند بلکه دود می شوند و همچنین در هوا محو می گردند[چنین ایده ای حتی در سریال اصلی پیشتازان فضا(۱۹۷۰) نیز قابل دیدن می باشد]. اینان همه یک نوع غذا می خورند، وزغ کباب شده بر روی تلی از زغال اخگر . . . نوشیدنی ایشان هواست که از جهت نوشیدن، درون لیوان فشرده اند و همچنین شبیه شبنم شده می باشد. . .»
از داستان ایکاروس- آنجا که آنقدر آخر گرفت که به سبب نزدیکی به خورشید، موم بال ذوب می می شود و همچنین ایکاروس سقوط می کند- مشخص می باشد که در دوران لوسیان فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن می کرده اند، هوا در کل هستی به شدت جو زمین غلظت دارد.
در نقطه مقابل دیدگاه چندگانه گرایی کیهانی یونانی نیز فلاسفه ای مانند افلاتون و همچنین ارسطو معتقد بودند که غیر از زمین هیچ دنیای هدفمندی وجود ندارد. ولی باید توجه داشت هیچ یک از فلاسفه یونان سخنی از بازدید ساکنین آن هم سیارات از زمین به میان نیاورده اند. ایده ارسطو مقبول مسیحیان افتاد و همچنین یک هزاره اکثرا و بیشتر چندگانه گرایی بر افتاد. در تمام آن دوران نهایت فکر کردن و اندیشیدن در باب حیات فرازمینی، بحث حول فرشته و همچنین اهریمنAngles&Demones) )می باشد. فرضیه زمین محوری ارسطویی و همچنین بطلمیوسی مورد قبول و همچنین حمایت کلیساست و همچنین کسی را یارای مقابله با آن هم یا حتی بر زبان آوردن غیر آن هم نیست. ولی باید توجه داشت به تدریج عقاید ملایمی ابراز می گردد.
یک هزاره بعد فیلسوف فرانسوی، جین بوردیان(Buridan) در قرن سیزدهم سعی دارد تا آموزه های کلیسا را با انظار و افکار ارسطو نزدیک سازد. به قسمتی از توضیحاتی که بر کتاب ارسطو نگاشته می باشد توجه نمایید: «بایستی و حتما متوجه بود به خاطر آموزه های مذهب ما، که خداوند تبارک و تعالی آن دنیا را آفرید، طبیعتاًَ پذیرش وجود دنیای دیگر امکان ندارد و همچنین تنها و فقط صحبت راجع به آن هم مقدور می باشد. ولی باید توجه داشت خدای خالق آن دنیا می تواند دنیاهای غیره ای را هم ساخته باشد.» او همچنین معتقد می باشد که خداوند خالق زمین دنیاهای غیره ای را نیز بر مبنای سایر عناصر اربعه یعنی آب، آتش و همچنین هوا خلق نموده می باشد.
ویلیام اهل اوکام (William of Ockham) از معاصران بوردیان می باشد که در نقد و همچنین تفسیر انظار و افکار ارسطو از بوردیان جلوتر می رود. او ابراز داشته بود که عناصر هر دنیایی به «محل طبیعی» خود در دنیای خود بازمی گردد و همچنین خداوند در آن جریان دخالتی ندارد. ویلیام اوکامی ابتدا از چندگانه گرایی حمایت نمود ولی باید توجه داشت در بلند مدت به منتقدین درجه اول چندگانه گرایی تغییر پیدا کردن گشت زیرا و به درستی که معتقد بود که در هیچ جایی از کتاب مقدس نه از دنیاهای دیگر و همچنین نه از خلقت انسان در هیچ جای(دنیای) غیره ای بحث نشده می باشد. نیکول اورسم(۱۳۲۵-۱۳۸۲، Oresme) با تفسیری متغایر و متفاوت از دیدگاه محل طبیعی ارسطو، تلاش نمود تا مجدداً باره را جهت چندگانه گرایی محیا نماید.
دیدگاه نیکولاس (۱۴۰۱-۱۴۶۴، NicholasCusa) از اهالی کوسا در قرن پانزدهم معروف می باشد. او می دانست که زمین حول محورش می چرخد، فضا بی نهایت می باشد و همچنین خورشید ستاره ای مانند دیگر ستارگان می باشد. او همچنین نیز بر مسکونی بودن دیگر دنیاها صحه می گذارد: «حیات، به گونه ای که بر روی زمین وجود دارد به شکل بشر، حیوانات و همچنین گیاهان، اجازه دهید فرض کنیم در شکل های متمایزی در منظومه شمسی یا سایر منظومه ها خلق شده می باشد . . . در خصوص ساکنین آن هم سیارات هیچ استانداردی جهت ارزیابی ایشان وجود ندارد. شاید موجودات خورشیدی بر روی خورشید در حال زندگی اند، درخشان و همچنین شامل خرد و همچنین ماهیتشان به نحوی می باشد که از ساکنین ماه، که ممکن می باشد عقب افتاده تر باشند، معنوی تر خواهند بود.»
ویلیام وریلانگ(۱۴۶۳، Vorilong) بر آن عقیده بود با وجودی که خداوند قدرت خلق دنیاهای ذی حیات خیلی زیاد دارد ولی باید توجه داشت در واقعیت و حقیقت چنین کاری نکرده می باشد: «اگر پرسیده می شود که در دنیاهای دیگر نیز انسان وجود دارد و همچنین آیا مانند آدم مرتکب عصیان گشته اند؟ من می گویم خیر، زیرا آنها در گناه زندگی نمی کنند و همچنین ارتباطی با آدم ندارند . . . در صورتی که پرسیده می شود که آیا مسیح بعد از بدرود حیات زمینی اش دوباره در دنیایی دیگر متولد شده می باشد؟ من می گویم او قادر به چنان کاری می باشد حتی در صورتی که دنیاها بی نهایت باشند، ولی باید توجه داشت برایش مناسب نیست به دنیایی دیگر رود که دوباره بایستی و حتما مرد.»
بالاخره نیکولاس کوپرنیکوس (۱۴۷۳-۱۵۴۳، Copernicus) خط بطلان بر فرضیه زمین محوری می کشد و همچنین فرضیه خورشید مرکزی را ارائه می نماید. شاید در نگاه اول خورشید مرکزی یا زمین مرکزی بودن دنیای انسانی بی ارتباط با حیات فرازمینی به نظر آید. ولی باید توجه داشت چنین نیست. در تمام دورانی که فرضیه زمین محوری حاکم شد، از تبعاتش چنین بوده که انسان مهم ترین مظهر آفریده های خداست(خدایان) و همچنین بر روی قلب کیهان یعنی زمین زندگی می کند. در پس نتیجه آن می شود که فرضیه زمین مرکزی منجر به آن می می شود که همه چیز تنها و فقط و همچنین تنها و فقط جهت انسان خلق شده می باشد. با تزلزل فرضیه زمین مرکزی، تنها بودن انسان در گستره هستی نیز با چالش روبه رو می گردد.
شاعری ایتالیایی به نام لودوویکو آریوستو(۱۵۳۲، Ariosto) شعری می سراید که در آن هم یکی از شخصیت ها از طریق ارابه یزدانی، که حضرت الیاس را به مدد گردباد به عرش برد، به ماه سفر می نماید و همچنین هنگام و زمانی که به آنجا می رسد دیدن می نماید که شهرهای آبادی بر روی ماه وجود دارد. بعد از لوسیان در قرن دوم میلادی، آن جهت دومین بار می باشد که سفر زمینیان به ماه مطرح می می شود و همچنین مسافران زمینی آنجا را سرشار از حیات می یابند.
تنها چند دهه بعد از کوپرنیکوس، چندگانه گرایی دوباره جوانه می زند. در آن باره به عقاید گیوردانو برونو (۱۵۴۸-۱۶۰۰، Bruno) توجه نمایید که در اثرش به نام اندر جهان نامتناهی و همچنین دنیاها(۱۵۸۴)- De l’infinito universo e mondi ابراز داشته می باشد: «خورشیدهای بی شماری وجود دارند، زمین های بی شماری حول آن خورشید ها می چرخند . . . ساکنین آن دنیاها در حال زندگیند.» البته او همچنین بر آن نظر می باشد که حیات در هر جایی از کیهان در جریان می باشد. همچنین کامپانلای(۱۵۶۸-۱۶۳۴، Campanella) ایتالیایی نیز بر مبنای اکتشافات تلسکوپیک گالیله به صورت گسترده از چندگانه گرایی حمایت نمود.
گالیله نیز جلگه های ماه را تحت عنوان دریا تفسیر نمود که حتی امروزه نیز به پاس احترام به کارهای ارزشمندش، محققین و همچنین اخترشناسان، آن هم لکه های سیاه رنگ را تحت عنوان دریا نام گذاری نموده اند، مثلاً به جای جلگه آرامش می نامند دریای آرامش.
کپلر(۱۵۷۱-۱۶۳۰، Kepler) هم استدلالات خاص خود را دارد. او همچنین معتقد می باشد که خداوند تبارک و تعالی قمر چهارگانه مشتری را جهت رفاه حال مشتریان خلق نموده می باشد: « ماه ما جهت ماست که بر روی زمین زندگی می کنیم و همچنین نه جهت دنیای غیره ای. اقمار چهارگانه مشتری نیز جهت مشتریان می باشد و همچنین نه جهت ما. هر سیاره ای با ساکنانش ماه خودشان را دارند . . . ». کپلر در کتاب رویایش (۱۶۳۴)- His Somnium از سفر جوانی ایسلندی به کره ماه البته با کمک مادر ساحرش سخن می گوید.
در قرن هفدهم رنه دکارت(۱۵۹۶-۱۶۵۰، Descartes) نیز با تجدید نظر در اتمیسم، شامل سیستم منظومه ای سایر ستاره ها، گام بلندی در توسعه چندگانه گرایی برداشت. در جهان بینی دکارت، اتم ها نه تنها عصاره بنیادی طبیعت خواهند بود که گردباد(vortex theory) اطراف هر ستاره شبیه منظومه شمسی را تشکیل می دهند. به دلایل مذهبی از بحث درباب آنکه آیا آن گردبادها از منظومه های مسکونی دیگر برمی خیزد، اجتناب می ورزد.
دکارت در نامه ای به پیر چانوت، بی طرفی خود را ابراز داشته می باشد: «من اصلاً چیزی به نام شگفتی جلوه خداوند تبارک و تعالی در موجود زمینی ندیده ام . . . وگر چه من از آن استنباط نمی نمایم که در ستارگان یا هر جایی موجودات هوشمند وجود دارند، همین روش هیچ سندی نیافته ام که آنها وجود ندارند . . .». همین ابراز دیدگاه هم کافی بود زیرا و به درستی که بعد از مردن و مرگ دکارت، کلیسا کتابهایش را ممنوع نمود.
چند سال شمسی بعد از کپلر یعنی در سال شمسی ۱۶۳۸، نویسنده ای به نام فرانسیس گادوین(Godwin) اهل انگلیس در کتابی به نام مردی در ماه- In The Man in the Mooneنیز از سفر به ماه داستان می سازد. البته تا آن زمان هنوز بشر بر آن عقیده می باشد که در فاصله بین کرات هوا وجود دارد. لذا گونزالز، شخصیت داستان با بهره بری و استفاده از ارابه ای که توسط چند پرنده به نام گانساس (Gansas= شبیه به نوعی غاز) پرواز می کرد، به ماه سفر می کند.
در سال شمسی ۱۶۴۰، جان ویلکینز تحت تاثیر داستان گادوین در مورد امکان وجود حیات در ماه و همچنین سفر به آن هم کره قلم فرسایی می نماید. او در آثارش ابراز داشت که چرا بشر نباید یک روز وسیله ای جهت سفر به ماه اختراع نماید. ویلکینز ماه پیمای مد نظرش را ارابه پرنده نامیده بود. او همچنین آن انظار و افکار را در جامعه پادشاهی لندن و همچنین در حضور افرادی مانند رابرت بویل و همچنین کریستوفر رن مطرح نموده و همچنین به بحث می نشست.
دی برگراک(۱۶۵۶، Bergerac) نیز دوباره گونزالز، مسافر ماه از شخصیت های داستان های گادوین را به صحنه می آورد. او حتی ایده های جدید و تو و تازه ای در خصوص پیشران های هوایی و همچنین فضایی در مورد راکت و همچنین رمجت(ramjet) را مطرح می نماید. دو سال شمسی بعد پیر بورل(۱۶۵۸، Borel) رساله جدیدی در حمایت از چندگانگی دنیاها نوشت. آن رساله از اولین آثاری می باشد که تاثیر قابل توجهی بر روی متفکرین چندگانه گرایی قرن هفدهم گذارد. بورل در بستر فلسفه لوکرتوس و همچنین دکارت کار می کرد.
در همین اوان درخصوص نحوه تفسیر مشاهدات تلسکوپیک از ماه بین دو تیم مشاجره در می گیرد. تیم اول به سردمداری هولیوس (Hevelius) نقشه ماه را به گونه ای ترسیم نمودند که حتی دریاها و همچنین نواحی مسکونی را نیز نشان می داد. ولی باید توجه داشت تیم دوم به رهبری ریکویلی (Riccioli) در نقطه مقابل آن فکر کردن و اندیشیدن بودند تا جایی که ریکویلی بر روی نقشه ترسیمی خود از ماه نوشت: «هیچ انسانی بر روی سطح ماه زندگی نمی کند».
هویگنز(۱۶۲۹-۱۶۹۵، Huygens) فیزیکدان و همچنین اخترشناس هلندی ادله معتبری در رد امکان وجود حیات بر روی ماه ارائه می نماید. ولی باید توجه داشت او همچنین خود یکی از چندگانه گرایان می باشد و همچنین حدسیات جدیدی در باره ی دنیاهای نجومی دیگر، ساکنین و همچنین تولیدات آنها زده می باشد که در کتابی سه سال شمسی پس از مرگش به چاپ رسید. او همچنین مشاهدات تلسکوپیک مرتبط به سطح مشتری را به اشتباه ابر ناشی از بخارهای آب فرض نموده و همچنین شواهدی از وجود حیات دانست.
فیلسوف معروف انگلیسی، جان لاک (۱۶۳۲-۱۷۰۴،Locke) با هشدار به آن که انسان اشرف مخلوقات نیست، در عصر روشنگری می گوید: « جهت دانایی، توانایی و همچنین عظمت خداوند بهتر می باشد فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن کنیم که ستاره های ثابت خورشید مانند شامل سیاره های پرجمعیت مشغول گردش به دورشان خواهند بود تا آن که فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن کنیم آنها تنها و فقط جهت تفحص و همچنین کنجکاوی ما ساخته شده اند».
چندگانه گرایی در حال غالب شدن می باشد. برنارد دی فونتنل(۱۶۵۷-۱۷۵۷، de Fontenelle) از هجونویسانی می باشد که با شوق و همچنین ذوق بر فلسفه اتمیسم دکارت صحه گذارده و همچنین از آن هم جهت استدلال در ارتباط و رابطه با حضور حیات در هرجایی از منظومه شمسی حتی وجود سیارات مسکونی در اطراف سایر ستاره ها بهره بری و استفاده نمود. او همچنین پهناور و بزرگ ترین مدافع چندگانه گرایی در قرن هفدهم می باشد، نه از جهت شناخته شدن و شهرت علمی بلکه به خاطر کارهای ادبیش.
ولتر او همچنین را پهناور و بزرگ ترین نابغه عصر لویی چهاردهم می نامد. او در نشر دانش میان عوام موفقیت قابل توجهی داشته می باشد. دیوید دارلینگ معتقد می باشد فونتیل به خوبی درک کرده بود که ادعاهای عجیب درباب حیات فرازمینی فروش خوبی دارد( جمیز کامرون نیز با فیلم دیدنی و جذاب آواتار (۲۰۰۹) آن ادعا را ثابت نموده می باشد).
کتاب او همچنین تحت عنوان مباحثی در باب چندگانگی دنیاها (۱۶۸۶)-Entretiens sur la pluralité des mondes اثر مهم آن هم دوران بود که در خصوص چندگانه گرایی و همچنین کیهان شناسی جدید کوپرنیک صحبت می نماید.
فونتیل در کتاب مذکور، اندر باب زندگی ساکنین ذحل آن گونه می گوید: « با بدبختی زندگی می کنند . . . ظاهراً خورشید جهت ایشان ستاره کم فروغی می باشد که روشنایی و همچنین گرمایش در چنان فاصله دوری نباید خیلی ضعیف باشد . . .»
آن فکر کردن و اندیشیدن که اکثرا و بیشتر سیاره ها و همچنین ستاره های خارج از منظومه شمسی مسکونی خواهند بود، توسط دانشمندانی مانند لاپلاس(۱۷۴۹-۱۸۲۷، Laplace) به صورت ضمنی پذیرفته شده بود. لاپلاس معتقد بود که ستارگان از سرد شدن تدریجی گازها شکل گرفته اند، سیاره ها گام بعدی در فرایند تکاملی ستارگانند و همچنین بسیاری از ستارگان سیستم منظومه ای دارند[در پس نتیجه آن می شود که ستارگان با سیستم منظومه ای لابد که مانند منظومه شمسی شامل یک زمین هم خواهند بود]. ناپلئون بناپارات بعد از خواندن کتاب مکانیک نجومی، از لاپلاس در مورد فروگذاری از توجه به خداوند تبارک و تعالی پرسیده بود. لاپلاس پاسخ داده بود که: « جناب، من به چنان فرضیه هایی مستلزم و نیاز ندارم».
دانشمند و همچنین عارف سوئدی، سوئدنبرگ(۱۶۸۸-۱۷۷۲، Swedenborg) با دیدن بسته ای از رویاهای عجیب در سال شمسی های ۱۷۴۳-۱۷۴۵، مجاب می می شود که با او تماس گرفته شده می باشد و همچنین وجود دنیاهای مسکونی بی شماری را در عالم رویا برایش توضیح داده اند. سوئدنبرگ را بایستی و حتما تماس گرفته شده ای(Contactee) زودتر از موعد نامید. در اثری به نام آرکانای آسمانی از سفر دیداری به زهره صحبت نموده و همچنین می گوید که شامل دو نژاد می باشد، یکی اشراف زاده و همچنین انسان صفت و همچنین غیره ای ظالم و همچنین سبع، ولی باید توجه داشت مریخیان شریف ترین ساکنین منظومه شمسی خواهند بود.
ویلیام هرشل(۱۷۳۸-۱۸۲۲، Herschel) که کاشف اورانوس و همچنین قمرهایش و همچنین قمرهای ذحل می باشد، نیز مسکونی بودن ماه برایش قطعی می باشد و همچنین مثل اسحاق نیوتن معتقد می باشد که درون خورشید نیز حیات هوشمند وجود دارد! از نظر آن دو دمای درون خورشید سرد و همچنین معتدل می باشد. هرشل می گوید: «به نظر می رسد خورشید چیزی اکثرا و بیشتر از یک سیاره برجسته، پهناور و بزرگ و همچنین درخشان نباشد . . . مثل سایر دنیاهای منظومه شمسی می باشد . . . ما را به سمتی سوق می دهد که فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن کنیم مسکونی می باشد . . . با موجوداتی شامل اورگانیزم های تطبیق یافته با شرایط خاص چنان دنیایی.» در رصدهایی که از مریخ داشته می باشد به آن پس نتیجه آن می شود که رسید که نقاط روشن در قطب های مریخ قطعات یخ می باشد، نقطه های تیره دریاست و همچنین نواحی زرد رنگ روشن هم دشت های بیابانی می باشد. از نظر هرشل احتمالاً شرایط مریخیان بایستی و حتما از بسیاری جهات مشابه ما باشد.
سیاستمدارانی مانند جان آدامز(۱۷۳۵-۱۸۲۶،Adams) نیز مدافع چندگانه گرایی بودند. آدامز با هرشل انگلیسی در تماس بوده و همچنین می گوید: « اخترشناسان به ما خواهند گفت . . . نه تنها سیارات و همچنین اقمار منظومه شمسی، بلکه تمام دنیای در گردش به دور ستارگان ثابت مسکونی خواهند بود . . . ». توماس جفرسون ریاست جمهور آمریکا بعد از آدامز نیز حامی چندگانه گرایی بود. در کتاب منزل و خانه فردی یا شخصی او همچنین کتاب های دی فونتیل و همچنین هویگنز دیدن شده می باشد.
لالاند(۱۷۳۲-۱۸۰۷، Lalande) یهود فرانسوی در سال شمسی ۱۷۹۲ بر آن هم می باشد تا چندگانه گرایی را با مسیحیت آشتی دهد زیرا و به درستی که معتقد می باشد که عظمت خداوندی با حضور حیات در سایر سیاره ها افزایش می یابد: «در صورتی که اعمال او نشان دهنده اقتدار و قدرت اوست، آیا مخلوقی را قدرت ارائه ایده ای باعظمت تر و همچنین والاتر می باشد؟ ما هزاران ستاره را با چشم غیر مسلح می بینیم، یک تلسکوپ معمولی تعداد اکثرا و بیشتر از آن تعداد را در یک محدوده از آسمان نشان می دهد . . . از پشت تلسکوپ انبوهی از دنیاهای جدید بی نهایت پهناور و بزرگ تر دیده می می شود». روح استدلال لالاند آن هم بحثی می باشد که نهایتاً منجر به ارائه معادله فرانک دریک در دهه ۱۹۶۰ گردید. ولی باید توجه داشت لالاند در نهایت منکر وجود خداوند تبارک و تعالی گشته و همچنین با بی اعتقادی دار فانی را وداع می گوید.
در سال شمسی ۱۷۸۳، با اختراع بالن آشکار می گردد که انسان قادر نیست در ارتفاعات بدون تجهیزات تنفس مصنوعی زنده بماند. از آن دوران به بعد بشر به آن پس نتیجه آن می شود که می رسد که سفر به ماه به آن سادگی ها ممکن نیست. ولی باید توجه داشت چه کسی را یارای بستن بال پرواز آمال و همچنین تخیل بشری می باشد.
دیوید بروستر(۱۷۸۱-۱۸۶۸، Brewster) فیزیکدان اسکاتلندی، شاخه ی مصالحه ناپذیری از چندگانه گرایی را طراحی نمود تا جلال کیهان خداوندی را نشان دهد. او همچنین می گوید که هر ستاره جهت خودش منظومه ای دارد درست مثل منظومه شمسی، تمامی سیاره های هر منظومه مسکونی می باشد، حتی خورشید و همچنین ماه آن هم.
ولی باید توجه داشت در آن میان متفکرینی هم بودند که ابتدا معتقد به چندگانه گرایی بوده اند ولی باید توجه داشت چرخش ایدئولوژی داشته اند و همچنین در نهایت آن هم را رد نموده اند. ویلیام هیول(۱۷۹۴-۱۸۶۶، Whewell) از آن دسته می باشد. آن فیلسوف انگلیسی در سال شمسی ۱۸۲۷ می گوید: «زمین . . . یکی از بین چندین دنیاست . . . با شباهت هایی بینشان که حاکی می باشد . . . از [آن هم که آنها نیز مسکونی باشند با] انبوه شهروندان و مردم شهر . . . موجودات . . .». یا در کتاب اخترشناسی و همچنین فیزیک عمومی(۱۸۳۳) گفتن می دارد: «[ستاره ها] . . . ممکن می باشد شامل سیاره هایی باشند که حولشان در گردشند و همچنین آن ها ممکن می باشد میزبان گیاهان و همچنین حیوانات و همچنین حیات هوشمند باشند. بنابرین امکان دارد که ما دنیاهایی در هستی داشته باشیم در حالی که هیچ کس نمی تواند تعدادشان را بشمارد و همچنین یا تنوع آن هم ها را برآورد نماید».
ولی باید توجه داشت هیول در دهه ۱۸۵۰ چشم بصیرت خود را باز نموده و همچنین با به چالش کشیدن تمامی تصورات بی پشتوانه چندگانه گرایان، منکر چندگانه گرایی گشت. در دست نوشته ای به نام اخترشناسی و همچنین مذهب می گوید: «خداوند در تاریخ انسانی به روش ویژه ای و همچنین دلایل فردی یا شخصی دخالت مستقیم دارد». چنین رویه ای از سوی هیول باعث اختلال موقت در روند رشد پیشامد جدید حیات فرازمینی و همچنین هوشمند گردید.
ژول ورن فرانسوی در کتاب از زمین به ماه(۱۸۶۵)- From the Earth to the Moonو همچنین دنباله های آن هم از سفر سه مرد و همچنین دو سگ به ماه می نویسد که با کپسولی مخصوص انجام می گیرد. مصداق آن داستان یک سده بعد، ماموریت آپولو ۸ و همچنین آپولو ۱۱ در دهه ۱۹۶۰ می باشد.
در تمام آن دوران به دلیل عدم دسترسی به داده های علمی دست اول، بحث درباب چندگانه گرایی اکثرا و بیشتر ریشه فلسفی و همچنین دینی دارد و همچنین در یک جمع بندی منصفانه بایستی و حتما گفت که به تخیلاتی کودکانه می ماند. ولی باید توجه داشت با گسترش آن فکر کردن و اندیشیدن در میان جوامع بشری، همچنین و علاوه بر فلاسفه و همچنین الهیون، اخترشناسان و همچنین زیست شناسان نیز در آن باره به بررسی کردن و همچنین ابراز نظر پرداختند. پروکتور(۱۸۳۷-۱۸۸۸، Proctor) اخترشناس انگلیسی، یک از تاثیرگذارترین مفسرین در عرصه حیات سایر دنیاها در دوران خود محسوب می گردد که تنها و فقط فلاماریون توانسته بود از او پیشی گیرد. پروکتور به خاطر ورشکستگی بانکی که در آن هم سهم داشت، از لحاظ اقتصادی و مالی ناتوان گردید و همچنین جهت بگذران زندگی قلم می زد. در نظر پروکتور اصل بر آن می باشد که هر سیاره مسکونی می باشد مگر آن که خلاف آن هم اثبات می شود. ولی باید توجه داشت او همچنین در تلاش بوده که با تکیه بر یافته های دانشمندان تا آن هم زمان داستان بنگارد. جهت مثال بر مبنای کارهای هرشل می گوید: «ما تشخیص داده ایم که در مریخ شرایط حاکم بر زمین ما حکم فرماست، زمین و همچنین آب، کوه و همچنین دشت، ابری و همچنین آفتابی، باران و همچنین یخ، برف، رودخانه و همچنین دریاچه، اقیانوس و همچنین باد، ولی باید توجه داشت بدون نظر به وجود اشکالی از حیات، آیا تمام آن ها عبث نیستند؟ . . .»
فلاماریون(۱۸۴۲-۱۹۲۵، Flammarion)، اخترشناس فرانسوی، یکی از اصلی ترین طرفداران چندگانه گرایی در نیمه دوم قرن نوزدهم می باشد. اولین کتابش با نام چندگانه گرایی دنیاهای مسکونی(۱۸۶۲)-Sur la Pluralité des Mondes habités با موفقیت شایانی روبه رو گردید به گونه ای که در بیست سال شمسی اول، ۳۳ بار تجدید چاپ شد. فلاماریون و همچنین روزنی(۱۸۵۶-۱۹۴۰، Rosny) از اولین افرادی خواهند بود که اذعان داشته اند حیات خارج از زمین کاملاً بیگانه می باشد و همچنین نباید آن هم را دگرگونی آفریده های زمینی دانست. روزنی تحت تاثیر انظار و افکار لامارک درباب حیات بیگانه بوده و همچنین در اثرش با نام گونه ها(۱۸۸۷)- Les xipéhuzجهت اولین بار می باشد که از وارد شدن موجودات ترسناک بیگانه ای به زمین در دوران ماقبل تاریخ بحث می می شود.
بعد از سفر لوسیان در قرن دوم میلادی به ماه ، آریوستو در سال شمسی ۱۵۳۲، کپلر در سال شمسی ۱۶۳۴، گادوین در سال شمسی ۱۶۳۸، ویلکینز در سال شمسی ۱۶۴۰، دی برگراک به سال شمسی ۱۶۵۶، ژول ورن ۱۸۶۵ و همچنین سفرهای سوئدنبرگ در سال شمسی های ۱۷۴۳- ۱۷۴۵ به ناهید و همچنین بهرام، اکنون روزنی(۱۸۸۷) از سفر موجوداتی ترسناکی به زمین در دوران ماقبل تاریخ سخن می راند. سال شمسی ۱۸۸۷ و همچنین ۱۸۸۸را به خاطر بایستی و حتما سپرد زیرا و به درستی که موعد برگشتن ورق فرارسیده می باشد. روزنی همچنین در دو اثر بعدیش نیز از گونه های حیات عجیب و همچنین غریب صحبت می نماید. او در دو کتاب « کشتیرانان بی نهایت » و همچنین «فضانوردان » از سفر انسان هایی به سیاره مریخ صحبت می نماید که در آنجا با زنانی مریخی شش چشم، سه پا، نجیب و همچنین صلح طلب روبه رو می شوند . . .
فلاماریون نیز نشان می دهد که تمام شرایط حیات حداقل در تعدادی از سیارات هستی مهیاست و همچنین حتی ممکن می باشد که مطلوب تر از شرایط زمین باشد. استدلالات او همچنین و همچنین مشاهدات آن هم زمان باعث گردید تا بعضی از علاقمندان اعلام نمایند که حیات هوشمند بایستی و حتما در دنیایی غیر از زمین نیز وجود داشته باشد.
در کتاب چندگانه گرایی دنیاهای مسکونی نوشته فلاماریون می خوانیم:«به نظر می رسد در چشمان نویسندگانی که درباب آن هم موضوع قلم می زنند، زمین قسمتی از هستی می باشد و همچنین ساکنین زمین نوعی از سکنه های آسمانی خواهند بود. ولی باید توجه داشت از آنجا که ماهیت دیگر سیارات واقعاً متنوع می باشد، به احتمال زیاد بایستی و حتما محیط اطرافشان و همچنین شرایط حیات در آنها متغایر و متفاوت باشد، لذا نباید به سهولت پذیرفت که شرایط حاکم بر خلقت آفریده ها در سایر سیارات مشابه زمین می باشد. اشخاصی که در مورد حیات فرازمینی مطلب نگاشته اند، مقید به آن فکر کردن و اندیشیدن بوده اند که حیات فرازمینی نیز از شرایط حیات زمینی برخوردار می باشد، پس در اشتباهند.»
فلاماریون در سال شمسی ۱۸۹۲ می گوید: « احتمال حضور زندگی نژادی قدیمی تر بر روی مریخ زیاد می باشد . . . نوسانات قابل توجه در شبکه مسیرهای آب گواهی می باشد بر زندگی پویا در آن سیاره . . . از آنجا که قدمت مریخ بیش از زمین می باشد، امیدوارم مریخیان عاقل تر و همچنین پیشرفته تر باشند». او همچنین هم چنین در معروف ترین اثرش با نام اخترشناسی عمومی(۱۸۹۴) یک فصل را به حیات بر روی کره ماه اختصاص می دهد و همچنین در فصل حیات مریخ می گوید: «تقریباً مشابه زمین [با] آب، هوا . . . بارش های رگبار، جویبار، چشمه . . . آنجا مطمئناً محیطی با اختلاف جزئی نسبت به محل سکونت ماست.»
فلاماریون با سبک علمی –رومانتیک شروع نمود و همچنین زمانی که دست از نوشتن می کشید سبکش به رمان علمی تغییر یافته بود. پس نتیجه آن می شود که تفکرات فلاماریون در سه قانون خلاصه می می شود:
۱- نیروهای متنوعی که در آغاز سیر تکامل فعال بوده اند، باعث تولد گونه های متنوعی از موجودات در دنیاهای متنوع و گوناگون و مختلف، به صورت ارگانیک یا غیر ارگانیک شده اند.
۲- موجودات شامل روح از ابتدا مطابق اشکال ارگانیکی هم سو با حالت فیزیولوژیکی هر یک از سیارات به وجود آمده اند.
۳- نوع شهروندان و مردم شهر دنیاهای دیگر متغایر و متفاوت از شهروندان و مردم شهر دنیای ماست، هم در نهاد داخلی و همچنین هم در شکل ظاهری.
معاصر با فلاماریون فرانسوی، جرج هربرت ولز(۱۸۶۶-۱۹۴۶، Wells) انگلیسی می باشد که به شدت تحت تاثیر داروینیست معروف توماس هاکسلی می باشد. او همچنین طی دهه ۱۸۸۷-۱۸۹۶ با مقالات متعددی به دیدگاه اشرف مخلوقات بودن انسان می تازد. در عرصه حیات فرازمینی نیز آثاری برجای می گذارد که به موفقیت های قابل قبولی دست می یابد. در آن باره اولین بار بر منبای مشاهدات ژاوله از روشنایی لبه جنوبی مریخ، مقاله ای به نام «هوش بر روی ماه- Intelligence on Mars» را نگاشت که در آن هم اظهار داشته بود روشنایی مذکور تلاشی از سوی مریخیان جهت ارتباط با ماست. در مورد مریخیان می گوید:« در ظاهر و همچنین عملکرد، در عادات و همچنین ساختار بایستی و حتما متغایر و متفاوت از آفریده های زمینی باشند . . . ». یک سال شمسی بعد در کتاب جنگ دنیاها- The War of the Worlds استعدادش در آن باره کاملاً شکوفا می گردد. ولز در آثار موخرش از تنوع اشکال حیات فرازمینی مثلاً حیات مبتنی بر سیلیکون در کتاب مبانی دیگر حیات یا رمان اولین مردان در ماه صحبت نموده می باشد. البته ژولیوس اشینر را بایستی و حتما اولین کسی دانست که در سال شمسی ۱۸۹۱ در مورد حیات مبتنی بر سیلیکون بحث نمود. همین روش که می دانیم حیات زمینی مبتنی بر کربن می باشد. همچنین و علاوه بر ولز، نویسنده چیره دستی دیگر به نام جرج گریفیث(Griffith) نیز در بهبوهه ۱۹۰۰ آثار پرفروشی درخصوص حیات فرازمینی خلق نمود.
به امید خداوند تبارک و تعالی ادامه دارد …
منبع :
http://www.silent-truth.com/post-410.aspx
آذر ۲۹, ۱۳۹۷ 0
آذر ۲۵, ۱۳۹۷ 0
آذر ۱۷, ۱۳۹۷ 0
آذر ۱۵, ۱۳۹۷ 0
مهر ۲۰, ۱۳۹۸ 0
خرداد ۱۴, ۱۳۹۶ 0
خرداد ۰۷, ۱۳۹۶ 0
اردیبهشت ۲۶, ۱۳۹۶ 0